مردم گریزِ مولیر
نمایشنامه کمدی «مردمگریز» نوشته ژان باتیست پوکلن ملقب به مولیر، ریاکاریهای جامعه اشرافی قرن ۱۷ فرانسه را نشانه گرفته و با اشاره به نقصهای انسانی، تا حدی لحنی جدی به خود میگیرد. «آلسست»، شخصیت اصلی نمایش است که در مواجهه با ریا و فساد، مردمگریز میشود.
از جمله نشانههای آثار مولیر هزل و هجو ریاکاری مذهبی، فریبکاری اصحاب کلیسا، دربار و جامعه اشراف است. نویسنده با خلق شخصیتهایی چون آلسست و کلیمن در نمایشنامه مردمگریز، توانایی خود در بازآفرینی کاراکترهای پویا را نیز به نمایش میگذارد.
مولیر فرزند پردهدوز دربار بود و پس از مدتی به واسطه پدر، صاحب شغلی در آنجا شده و با گروه تئاتر سلطنتی آشنا میشود. این آشنایی زمینه فعالیتهای نمایشی او را فراهم میکند. هر چند در ابتدای مسیر، با ناکامی روبرو میشود. شکستهای اولیه، مولیر را به سوی درباریان و افراد صاحب نفوذ هدایت میکند. نزدیکی که به نوعی پشتوانه موفقیتهای آتی او میشود.
دو نمایشنامه قبلی مولیر یعنی «تارتوف» و «دون ژوان» جزو ممنوعههای فرانسه بود. با توجه به این تجربه نویسنده، دور از ذهن نیست که او در مردمگریز، دست به خودسانسوری زده باشد. چرا که پس از انتشار و اجرای این نمایش در فرانسه، نقدهای منفی فراوانی به سوی او روانه شد.
البته مردمگریز در مقابل نقدهای منفی، ستایش هم شده است. ژان ژاک روسو، فیلسوف فرانسوی، در نامهای، مردمگریز را بهترین اثر مولیر خواند. نقدهای اصلی روسو در واقع به شیوه اجرای این نمایش بود. او در بخشی دیگر از نامهاش درباره نمایش مولیر مینویسد: «..اما از این واقعیت که آلسست به عنوان یک احمق روی صحنه به تصویر کشیده شده متنفرم.» روسو باور داشت جامعه باید به جای خندیدن به آلسست، با ایدههای آرمانگرایانه او همراه باشد.
اقتباس از آثار مولیر در دوران معاصر همچنان برقرار است. « The School for Lies » یکی از این اقتباسهاست که در سال ۲۰۱۱ توسط دیوید ایوز نوشته شده است.
سرگذشت غمانگیز مردمگریز
رفتارهای اشرافیان و عموم مردم جامعه موجب شده است که آلسست به عنوان شخصیتی مردمگریز شناخته شود. اما این مردمگریزی موجب نمیشود که او دست از عشق بردارد. او عاشق کلیمن است. پیش از کلیمن نیز زنانی بودهاند که پیوندی عاطفی با آلسست داشتند. کلیمن، معشوقه او اشرافزادهای شاد و سرزنده است.
روزی آلسست به اتهام توهین به یکی از اشراف به محکمه کشیده میشود. تنها راه رهایی او گفتن حرفی خلاف باور شخصیاش است. او برای آزادی باید بپذیرد که سروده یکی از اشرافزادگان مطبوع و شاعرانه است. اما آلسست حاضر به این اعتراف دروغین نیست و در نهایت به خاطر همین موضوع تبعید میشود. تبعید آخرین اتفاق ناگوار در سرنوشت شخصیت اصلی نمایش نیست. چرا که آنجا در مییابد کلیمن، در دروانی که به او ابراز علاقه میکرد، با خواستگاران دیگرش نیز در ارتباط بوده و برای آنها نیز نامهمیفرستاد.
ترجمهای کلاسیک
میرزا حبیب اصفهانی در سال ۱۲۵۸ هجری شمسی نمایشنامه مولیر را به فارسی برگرداند و آن را در استانبول منتشر کرد. رضا آشفته، روزنامهنگار و منتقد ادبی، برگردان فارسی میرزا حبیب را به عنوان اولین ترجمه مردمگریز معرفی کرده است. آشفته در این رابطه مینویسد:«نقل براین است که نخستین نمایشنامهای هم که در دارالفنون به اجرا درآمد، گزارش مـردمگریـز بـود کـه گروهـی از اروپاییانِ ساکن تهران آن را اجرا کردند.»
ادوارد براون، ایرانشناس مشهور بریتانیایی در کتاب تاریخ ادبی ایران به این نمایشنامه اشاره کرده و مردمگریز را یکی از سه نمایشنامه کمدی مولیر معرفی میکند که به فارسی ترجمه شدهاند.
از ترجمه میرزا حبیب اصفهانی قریب به ۱۵۰ سال گذشته است. ایرج افشار در سالهای اخیر (۱۳۸۹) در همکاری با نشر آمه نسخهای تازه از این نمایشنامه منتشر کرد.
هنوز روشن نیست میرزا حبیب اصفهانی این نمایشنامه را از زبان اصلی یعنی فرانسوی به فارسی ترجمه کرده یا زبان ترکی استانبولی منبع اصلیاش بوده است. به هر ترتیب مترجم، زمان ترجمه اثر، سه سالی ساکن استانبول بود. از دیگر ویژگیهای این ترجمه نیز میتوان به نادقیق بودن آن اشاره کرد. برگردان شعرگونه میرزاحبیب اگرچه ترجمهای آزاد از نمایشنامه مولیر است اما برای خواننده فارسیزبان جذابیتهای فراوانی دارد.
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه