یکی از مسائل عمدهی انسانی در عصر مدرن همواره این بوده است که آیا زندگی در دنیای جدید بهتر از دنیای قدیم است؟ آیا بشر امروز زندگی راحتتری نسبت به گذشته دارد؟ آیا در دنیای تغییر یافتهی امروزی احساس امنیت میکند؟ اینها سؤالهایی است که ایوان کلیما، نویسندهی سرشناس اهل چک در کتاب در میانهی امنیت و ناامنی به آنها میپردازد.
ایوان کلیما سعی کرده در یادداشتهایی کوتاه وجوه منفی تمدن امروزی بشر را نمایان کند و ناامنی دنیای جدید را به نقد بکشد. او صنعت سرگرمی را که در عصر تکنولوژی با سرعتی باورنکردنی به تمام نقاط کرهی زمین صادر میشود نقد میکند و مینویسد: «قدمت توانایی سرگرم شدن انسان با بازیها و لذت بردن از آنها به قدمت نوع بشر است آن چه درخور است یا حتی دلیلی برای نگرانی است اهمیتی است که به سرگرمی مردم و نیز کل جامعه نسبت داده میشود». کلیما همچنین به تخریب محیط زیست برای ساختن دنیایی دیگر میتازد. او به ظهور بتهای مدرن اشاره میکند و خداگونه شدن چهرههای سرشناس را در دنیای امروز نقد میکند. از جمله مسائل مورد توجه او در این کتاب پرخاشگری و بیعاطفگی، کاهش جذابیت مدرسه و آموزش و اینترنت در عصر مدرن است و ناامنی در زندگی مجازی را نیز در خلال بازگو کردن خاطرهای مطرح میکند.
کلیما خود نیز معتقد است در بخشهایی از این کتاب بدبینانه نگریسته است و در بعضی فصلها، مثلاً فصلهای امید و خانواده و عشق، سعی میکند کمی این نگاه بدبینانه را کنار بگذارد.با وجود این حتا در این فصول هم نگاهی تردیدآمیز نسبت به عصر مدرن دارد. شاید رویکرد اصلی کلیما همان پاراگراف پایانی مقدمهی کتاب باشد: «من اطمینان دارم که ما داریم به لحظهای نزدیک میشویم که در آن نه فقط موضوع بقای تمدنمان، بلکه مسئلهی خود حیات برای کل بشریت زیر سؤال میرود. ما یگانه موجودات زندهای هستیم که از قدرت تفکر انتزاعی برخورداریم و بیتردید در لحظات بحرانی قدرت اندیشهی بشر توان یافتن راه حلهای مثبت و ارزشمند را دارد. متأسفانه در لحظات سرنوشتسازی از این دست همیشه صدای تفکر پیروز نمیشود. نمیدانم تأملات خوشبینانه به نظر خواهد آمد یا نه اما به موضوع رفتن به دنبال امید هم خواهم پرداخت.»